-
بخش هشتم ( دردها به من چگونه لبخند زدن را آموختند )
یکشنبه 25 تیرماه سال 1391 01:39
من نمی دانم که توانایی رویارویی با مشکلات را دارم یا خیر اما همیشه سعی می کنم که لبخند و این مشکلات را کنار بزنم ، اگر با آرامش مشکلات را یکی پس از دیگری کنار بزنید بدون تردید به راه حل واقعی دست خواهید یافت ، راز این کار در تمرکز کردن است باید راه حل های موجود را بررسی کرد و دشواری ها را فراموش کرد. برای این کار به...
-
بخش هفتم کتاب دل پیرو ( ارزش دوست را بدانید )
یکشنبه 25 تیرماه سال 1391 01:37
دوست واقعی ارزش زیادی دارد، گاهی این دوستی ها را از کودکی در کنار خود احساس می کنیم و گاهی در بزرگسالی، شاید در دوران کودکی، دوست خوب به یک هم بازی خلاصه شود و هم بازی ما بهترین دوست ما باشد. من نیز از این طرز فکر پیروی می کردم و پیرپائولو به همرا نلسو بهترین دوستان من در کودکی بودند، آن ها در رویاهای من شریک بودند و...
-
اصفهانی با سرعت 180کیلومتر
یکشنبه 25 تیرماه سال 1391 01:21
اصفهانیه توی اتوبان با سرعت ۱۸۰ کیلومتر می رفته که پلیس با دوربینش شکارش می کنه و ماشینش رو متوقف می کنه. پلیس میاد کنار ماشین و میگه گواهینامه و کارت ماشین ! یارو با لهجه ی غلیظ اصفهانی میگه :من گواهینامه ندارم. این ماشینم مالی من نیست کارتا ایناشم پیشی من نیست … راستیش من صاحب ماشینا کشتم ا جنازاشم انداختم تو صندوق...
-
اینترنت
پنجشنبه 22 تیرماه سال 1391 20:33
دوستم زنگ زده میگه می خوام برم تو اینترنت گفتم خوب گفت :کارت اینترنت هم گرفتم گفتم خوب گفت:گذاشتمش توی جا سی دی گفتم چرا؟ خیلی قیافشو حق به جانب کرد و گفت:خوب هرجا رو کیس گذاشتم نفهمیدم کجا بذارمش منم گذاشتم تو جا سی دی! بیل گیتس :| رییس گوگل :| مخترع اینترنت :| IBM رییس :| مخترع کامپیوتر :O خدا :| مرحوم استیو جابز تو...
-
اینترنت
پنجشنبه 22 تیرماه سال 1391 20:33
دوستم زنگ زده میگه می خوام برم تو اینترنت گفتم خوب گفت :کارت اینترنت هم گرفتم گفتم خوب گفت:گذاشتمش توی جا سی دی گفتم چرا؟ خیلی قیافشو حق به جانب کرد و گفت:خوب هرجا رو کیس گذاشتم نفهمیدم کجا بذارمش منم گذاشتم تو جا سی دی! بیل گیتس :| رییس گوگل :| مخترع اینترنت :| IBM رییس :| مخترع کامپیوتر :O خدا :| مرحوم استیو جابز تو...
-
قسمت ششم کتاب دل پیرو ( اگر لیپی نبود ! )
پنجشنبه 22 تیرماه سال 1391 00:14
همیشه از شوت به سمت دروازه ی حریف لذت می بردم. اکنون از من می پرسند که آیا همچنان از این کار لذت می برید؟ بله بدون شک همین گونه است. من همان لذتی را می برم که در دوران کودکی از این کار می بردم. همه ی روزهایی را که در فوتبال سپری کردم زیبا و شیرین نبودند بلکه من طعم تلخ مصدومیت، شکست و گاهی بی اعتمادی را چشیدم، اگر در...
-
قسمت پنجم ( دوران حرفه ای من با کمک خدا بسیار طول کشید)
پنجشنبه 22 تیرماه سال 1391 00:10
گاهی به خود می گویم " الکس این فقط یک بازی است "، گاهی وقت ها باید استراحت کرد، من برای این کار روی چمن می خوابم. یک احساس فوق العاده که گذشته ها را برای من تداعی می کند، بر روی چمن می خوابم و به دوران کودکی بازمی گردم . من در شادی ها و ناراحتی ها به این احساس نیاز دارم ، این احساس از دوران کودکی با من همراه...
-
قسمت چهارم کتاب دل پیرو ( نخستین دیدار با پیراهن پادووا )
پنجشنبه 22 تیرماه سال 1391 00:06
گفته می شود که برای تبدیل شدن به یک قهرمان باید باهوش و البته ماجراجو باشید. اعتقاد دارم که من یک ورزشکار منظم هستم و به خوبی با معنای شغل و ورزش آشنا می باشم. من گل های زیبای فراوانی را به ثمر رسانده ام و این نشان می دهد که من بازیکن تیزهوشی هستم، بدون شک استعداد به تنهایی کافی نیست ، هنگامیکه در پادووا توپ می زدم...
-
قسمت سوم کتاب دل پیرو ( کودکی دل پیرو یا استعداد الکس )
چهارشنبه 21 تیرماه سال 1391 04:40
نمی دانم چه موقع الساندرو به یک دل پیرو تبدیل شد؛ شاید این یک واقعیت باشد که هر انسان روزی به رویاهای خود دست خواهد یافت البته برای این کار وظیفه شناس و خوش شانس بودن لازم است. اگر همه چیز غیر طبیعی و اتوماتیک وار بود بدون شک فقط افرادی در دنیا زندگی می کردند که از قدرت درک بالایی برخوردار هستند متاسفانه چنین چیزی...
-
قسمت دوم کتاب دل پیرو ( نه معلم هستم و نه فیلسوف )
چهارشنبه 21 تیرماه سال 1391 04:38
قسمت دوم کتاب الکس دل پیرو ستاره ی بی چون و چرای یوونتوس با نام Giochiamo Ancora به زندگی وی مربوط می شود. در ادامه می توانید ترجمه ی بخش دوم کتاب الکس را بخوانید: نام من الساندرو دل پیرو است، من فوتبالیست هستم و رویاهای کودکی من به واقعیت تبدیل شد، من خوشحال و البته خوش شانس هستم زیرا هیجان و اشتیاقی که داشتم اکنون...
-
بخش اول کتاب دل پیرو
چهارشنبه 21 تیرماه سال 1391 04:34
کتاب الکس با نام Giochiamo Ancora یا به بازی ادامه بدهیم منتشر شده و در بخش اول به موضوع بزرگ شدن و شغل آینده پرداخته است. در ادامه ترجمه بخش اول کتاب را با هم می خوانیم " در دورانی که در مقطع ابتدایی مشغول به تحصیل بودم، این فکر ذهن من را به خودش مشغول کرده بود، می خواستم فوتبالیست بشوم اما معلم به من گفت که...
-
کنفرانس مطبوعاتی الکس برای خداحافظی رسمی و صحبت از اینده
چهارشنبه 21 تیرماه سال 1391 04:08
اینده کاپیتان برای همه مهم است، برای همه بیانکونری ها، برای همه دوست دارانش و برای بسیاری از کسانی که به فوتبال عشق می ورزند. الکس امروز به همراه برادرش استفانو، روز جمعه را برای برگزاری کنفرانس خبری تعیین کرد. روزی که در ان در خصوص گذشته و سال های حضورش در یووه صحبت خواهد و البته خداحافظی رسمی با یووه خواهد داشت. اما...
-
گاهی دلم میگیرد...
سهشنبه 20 تیرماه سال 1391 03:28
گاهی دلم میگیرد... از آدم هایی که در پس نگاه سردشان با لبخندی گرم فریبت می دهند دلم میگیرد... از خورشیدی که گرم نمیکند و نوری که تاریکی میدهد از کلماتی که چون شیرینی افسانه ها فریبت میدهند دلم میگیرد... از سردی چندش آور دستی که دستت رامی فشارد و نگاهی که به توست و هیچ وقت تو را نمیبیند از دوستی که برایت هدیه دو بال...
-
بابام قول داده
سهشنبه 20 تیرماه سال 1391 03:24
معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد: سارا دخترک خودش رو جمع و جور کرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟ معلم که از عصبانیت شقیقه هاش میزد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد : چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ هـــا؟! فردا...
-
علم بهتر است یا ثروت ؟؟؟؟؟
سهشنبه 20 تیرماه سال 1391 03:20
علم بهتر است یا ثروت ؟؟؟؟؟ معلم، شاگرد را صدا زد تا انشاءاش را درباره علم بهتر است یا ثروت بخواند. پسر با صدایی لرزان گفت:ننوشتیم آقا..! پس از تنبیه شدن با خط کش چوبی، او در گوشه کلاس ایستاده بود و در حالی که دستهای قرمز و بادکردهاش را به هم میمالید، زیر لب میگفت: آری! ثروت بهتر است چون میتوانستم دفتری بخرم و...
-
آرتمیس
دوشنبه 19 تیرماه سال 1391 01:15
سلام اینشون آرتمیس برادرزاده بنده این خانم فسقلی جیگر عموشه چون من طرفدار تیم یوونتوس هستم این خانم رو هم طرفداره یووه کردم الان 9ماهش که البته این عکس برای 2ماه پیش این هم یه عکس دونفر نشون دهنده دونسل از طرفداران یوونتوس هست ببخشید،اینجا عموش خیلی خسته بوده و خیلی بد توی عکس افتاده البته اگه بخواید میتونید بقیه عکس...
-
وصف حال دختران
چهارشنبه 7 تیرماه سال 1391 02:35
هر چند قدیمیه ولی جالبه دختـری با مادرش در رختخواب درد و دل می کرد با چشمی پر ز آب گفت مادر، حالم اصلا ً خوب نیست زندگی از بهر من مطلوب نیست گو چه خاکی را بریزم بر سرم روی دستت باد کردم مادرم سن من از 26 افزون شده دل میان سینه غرق خون شده هیچکس مجنون این لیلی نشد شوهری از بهر من پیدا نشد غم میان سینه شد انباشته بوی...
-
لطفا دردش کم باشد
جمعه 2 تیرماه سال 1391 23:35
کیف مدرسه را با عجله گوشه ای پرتاب کرد و بی درنگ به سمت قلک کوچکی که روی تاقچه بود ، رفت . همه خستگی روزش را بر سر قلک بیچاره خالی کرد . پولهای خرد را که هنوز با تکه های قلک قاطی بود در جیبش ریخت و با سرعت از خانه خارج شد . وارد مغازه شد . با ذوق گفت : ببخشید آقا ! یه کمربند می خواستم . آخه ، آخه فردا تولد پدرم هست...
-
چرخه زیبا
یکشنبه 28 خردادماه سال 1391 17:32
مدیر به منشی میگه برای یه هفته باید بریم مسافرت کارهات رو روبراه کن منشی زنگ میزنه به شوهرش میگه: من باید با رئیسم برم سفر کاری, کارهات رو روبراه کن شوهره زنگ میزنه به معشوقه اش, میگه: زنم یه هفته میره ماموریت کارهات رو روبراه کن معشوقه هم که تدریس خصوصی میکرده به شاگرد کوچولوش زنگ میزنه میگه: من تمام هفته مشغولم...
-
انتظار زیاد
یکشنبه 28 خردادماه سال 1391 17:28
یه روز در دانشکده پزشکی استاد یکی از دخترها را پای تخته میخواد و میپرسه؛ اون کدوم قسمت از بدن انسان که وقتی تحریک بشه ۱۵ برابر میشه؟ دختر سرشو پایین انداخت و سرخ شد استاد از باقی پرسید کی میدونه؟ یکی از دانشجو ها گفت مردمک چشم آقا! استاد گفت آفرین و رو کرد به دختر و گفت؛ به تو 3 تا صفر میدم! دختر گفت چرا 3 تا آقا؟!...
-
اله، علاقه ای به بایگاهی شماره ده یووه ندارد
چهارشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1391 02:20
در دنیای فوتبال ستارگان زیادی وجود دارند، ستارگانی که با نمایش های فوق العاده خود محبوب و بزرگ می شوند، در این میان تعدادی تبدیل به ستاره های خاص و ویژه ای می شوند که برای اکثر فوتبال دوستان جهان محبوب و قابل احترام اند. تعداد معدودی که در همه شرایط دست به حرکات و رفتاری می زنند که نشان از بزرگی و خصوصیات خاص منحصر به...
-
خداحافظی اله با یووه
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1391 15:29
21 روز تا پایان، 21 روز تا رسیدن به اخرین مصاف و دیدار بیانکونری کسی که همیشه بیانکونری ماند. اما علی رغم میل باطنی خود و تیفوسی ها به پایان زندگی سیاه و سفیدش نزدیک و نزدیک تر می شود. الساندرو دل پیرو، کاپیتان بانوی پیر پس از پیروزی پرگل تیمش مقابل نووارا مصاحبه طولانی ای را با شبکه رای سه ایتالیا داشت، گفت و گویی که...
-
تو از سلاله لیلی من از تبار مجنون
دوشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1391 00:47
چرا ز هم بگریزیم ، راهمان که یکی است سکوتمان،غممان ، اشک وآهمان که یکی است چرا ز هم بگریزیم؟ دست کم یک عمر مسیر میکده و خانقاهمان که یکی است تو گر سپیدی روزی و من سیاهی شب هنوز گردش خورشید و ماهمان که یکی است تو از سلاله لیلی من از تبار جنون اگر نه مثل همیم اشتباهمان که یکی است من وتو هردو به دیوار و مرز معترضیم چرا...
-
کمی خرد و خمیرم
یکشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1391 02:14
چیزیم نیست کمی خرد و خمیرم فقط همین کم مانده است بی تو بمیرم فقط همین از هرچه بود و نیست گذشتم ولی هنوز در مرز چشمهای تو گیرم فقط همین با دیدنت زبان دلم بند آمده است عاشق شدم که لال نمیرم فقط همین با تشکر فراوان از مدیر محترم وبلاگ http://taranomeno.blogsky.com/
-
لیلی و مجنون قرن 21
یکشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1391 02:00
یه روزی دنیا خوب بود و آروم بود -_-_- واسه رندگی همه چیز آسون بود هر کی کارش رو میکرد ، حالش رو میبرد -_-_- تکلیف روزاش معلوم بود یکی اومد گفت حالش بده -_-_- قلبش رو انگار طوفان زده یکی رو میخواد اسمش لیلی -_-_- آره درسته اون مجنون بود داد میزد میگفت وضعش بده -_-_- آخه اگه لیلی جوابش رو نده میمیره و داغون میشه ،همه...
-
بازی تمرکز حواس
پنجشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1391 02:53
بازی که در اینجا ملاحظه میفرمایید به بازی تمرکز حواس شهرت دارد ، البته گفته میشود فقط نوابغ قادرند بهمدت 30 ثانیه یا بیشتر این بازی را ادامه دهند و همچنین خلبانان نیرویهوایی آمریکا میتوانند بیش از یک دقیقه در این بازی استقامت نمایند . شاید شما هم یک نابغه باشید و بتوانید رکورد خلبانهای آمریکایی را بشکنید . این بازی به...
-
لطیفه های بی نمک از غضنفر خان
پنجشنبه 10 فروردینماه سال 1391 16:09
لطیفه های بی نمک از غضنفر خان غضنفر میگه نظرت در مورد آب چیه؟ میگه آب خیلی خوبه اگه آب نباشه ما نمیتونیم شنا کنیم و اگه نتونیم شنا کنیم خوب غرق میشیم!! غضنفر با زنش دعواش میشه. چراغو خاموش میکنه. زنش میگه چی شده؟ میگه جواب ابلهان خاموشیست به غضنفر میگن این خیابون کجا میره؟ میگه من 40 ساله تو این خیابون زندگی میکنم تا...
-
اهل دانشگاهم
سهشنبه 2 اسفندماه سال 1390 13:52
اهل دانشگاهم رشته ام علافیست جیبهایم خالیست پدری دارم حسرتش یک شب خواب! ... دوستانی همه از دم ناباب و خدایی که مرا کرده جواب اهل دانشگاهم قبله ام استاد است جانمازم نمره! خوب میفهمم سهم آینده من بیکاریست من نمیدانم که چرا میگویند مرد تاجر خوب است و مهندس بیکار و چرا در وسط سفره ما مدرک نیست چشم ها را باید شست...
-
پَ نه پَ ۲۲
سهشنبه 2 اسفندماه سال 1390 13:50
رفتم جلسه ثبت نام ١ساعت وایسادم. یارو اومده میگه میخوای ثبت نام کنی؟ پـَـــ نَ پـَـــ اومدم حالتو احوالتو سفید رویتو سیه مویتو ببینم بروم ! رفتم مرغ فروشی به فروشنده میگم بال دارین، میگه بال مرغ؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ بال هواپیما، چندتا کوچه پایین تر سقوط کردیم میخوام درستش کنم ! سر سفره عقد ، حاج آقا: آیا بنده وکیلم ؟...
-
راست و دروغ
دوشنبه 10 بهمنماه سال 1390 14:55
کسی که سخنانش نه راست است و نه دروغ ، فیلسوف است . . کسی که راست و دروغ برای او یکی است متملق و چاپلوس است . . کسی که پول میگیرد تا دروغ بگوید دلال است . . کسی که دروغ می گوید تا پول بگیرد گداست . . کسی که پول می گیرد تا راست و دروغ را تشخیص دهد قاضی است . . کسی که پول می گیرد تا راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد...