یه خاطره از فردا

یه خاطره از فردا

اگه شما هم در این مهمانی شرکت کردید من رو هم دعا کنید، فقط یادمون باشه صاحب خونه رو اذیت نکنیم
یه خاطره از فردا

یه خاطره از فردا

اگه شما هم در این مهمانی شرکت کردید من رو هم دعا کنید، فقط یادمون باشه صاحب خونه رو اذیت نکنیم

تو حلقم

اون مود خوب و بوی عود و دود و دی وی دی وودی آلنت تو حلقم

اون موزیک ملو ولب جلو پوست هولو سینه ی سیلیکونیت تو حلقم

این شب و شام و ربدشامبر وشعر شاملو شراب و جامت تو حقلم

اون سوشی و گوشی و موشی عروسکت و ماشینی که توشی تو حلقم

اون سی دی بتهوون و نقاشیت با پهنو/ اون رقص مدرن و راه رفتن مث یه فشنو

اون لهجه ی خارجی و کتابای نخونده/ اون ددی و مامی گفتنت تو حلقم

اون سفر خارجه رفتنت تو حلقم / اون پایین شهرو ندیدنت تو حلقم

اون رو همه چی چشم بستنت تو حلقم

از رفاقتت با همه ی آدم معروفا و/ از عکسات تو دبی ،مالزی با ککتل و مایو

از بطری بازی روشنفکری و سوییچ پارتی/ از شعر سپید ناشی از اسید و ال اس تی

از چندشت از آغاسی و جواد یساری/ از حس گرفتن سگیت با صدای پاواروتی

از پیانوی خاک خوردت توی خونه/ از گیتار آویزون توی آشپزخونه

از کلاس مدیتیشن و لاس خشکه تو یوگا/ از انزجارت از شاهین و شعر بگا مگا

از دهن کجیت به گیلک و ترک و کردستانی/ تو یکی ایرانی هستی بقیه شهرستانی

تو بیف استروگانف می خوری من کله پاچه/ لب گرفتن تو بوسه،واسه ما همون ماچه

من قاطی خلقی ام که فقیر و آس و پاسه/ من صدای دهاتم این خودش واسم کلاسه

صدای من صدا نیست این صور استفراغ/ نه مرثیه نه ناله غم غربت باغه

تو کوری نمی بینی چقد سنگینه این بار/ یه روزی کم میارم میگم خدانگه دار

از زیبایی های ریاضی

 
13837* YourAge  *73
                       

عدد13837رو در سن خودتون ضرب کنید 
و جواب به دست آمده رو در73ضرب کنیم 
جواب حاصل سن شما میشود اما چند بار تکرار میشه

گلابی و گلابی ها...

یه روز یه کامیون گلابی داشته توی جاده می رفته که یه دفعه می‌افته توی یه دست‌انداز، یکی از گلابی‌ها می‌افته وسط جاده، بر می‌گرده به کامیون نگاه می‌کنه و میگه:
گلابی‌ها، گلابی‌ها!
گلابی‌ها میگن: گلابی، گلابی!
کامیون دورتر می شه،
صداشون ضعیف‌تر می شه.
گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی‌ها!
گلابی‌ها می گن: گلابی، گلابی!
باز کامیون دورتر میشه، گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی‌ها!
اما صدای گلابی دیگه به گلابی‌ها نمی‌رسه! گلابی‌ها موبایل راننده رو می گیرن و زنگ میزنن به موبایل گلابی،اما چه فایده که گلابی ایرانسل داشته و توی جاده آنتن نمی‌داده!
گلابی یه نفر رو پیدا می‌کنه که موبایل دولتی داشته، زنگ می‌زنه به راننده و می گه: گوشی رو بده به گلابی‌ها، وقتی که گلابی‌ها گوشی رو می گیرن، گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی ها!
گلابی ها می گن: گلابی، گلابی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اون شور و اشتیاقت تو حلقم ،
واقعا دوست داری باز هم ادامه داشته باشه؟!؟!؟!؟!؟  

یکی از خاطرات من با داییم هستش 

البته مطلبش رو از دوست بسیار خوب و فسقلیم  مینو کِش رفتم 

مینو ممنونم

نقش سرنشین کنار راننده در ایران

نقش سرنشین کنار راننده در ایران
ا- کشیدن بقیه کمربند ایمنی راننده و نگهداشتن آن هنگام مشاهده افسر راهنمایی و رانندگی
۲- دادن شماره تلفن راننده به سرنشینان خودروی بغلی
۳- تعویض دنده هنگامی که راننده در حال مکالمه با تلفن است
۴- تیکه انداختن به عابرین پیاده
۵- جیغ زدن هنگام عبور از داخل تونلها
۶- فحش دادن به دیگر رانندگان بخاطر رانندگی بد آنها
۷- تشویق راننده برای لایی کشی
۸- فحش و نفرین به راننده موقع عبور از روی دست اندازها
۹- خوابیدن با صدای خروپف زیاد در جاده ها
۱۰- ایجاد قوت قلب برای راننده هنگام دعوا
۱۱- و در نهایت انجام مجلس کفن و دفن راننده

آگنس

آگنس ازدواج کرد و صاحب 13 تا بچه شد… وقتی که شوهرش فوت کرد، آگنس دوباره ازدواج کرد و صاحب 7 تا بچه‌ی دیگه شد…
اما دوباره شوهرش فوت کرد… ولی آگنس دوباره ازدواج کرد این بار صاحب 5 تا بچه‌ی دیگه شد…
افسوس و صد افسوس…
آگنس، این شیرزن پر کار… سرانجام دار فانی را وداع گفت…
بر بالای سر تابوت، کشیش برای آگنس طلب مغفرت و مرحمت کرد و گفت: "خداوندا… آن‌ دو سرانجام به هم رسیدند…"
در همین حال یکی از حاضرین در مراسم خاکسپاری به سمت بغل دستیش خم می‌شه و آروم ازش می‌پرسه:
"فکر می‌کنی منظور کشیش، شوهر اولش باشه؟ یا شوهر دومش؟ یا شوهرسومش؟"
بغل دستی جواب می‌ده: "فکر کنم منظورش دو تا پاهاش باشه!!!