یه خاطره از فردا

یه خاطره از فردا

اگه شما هم در این مهمانی شرکت کردید من رو هم دعا کنید، فقط یادمون باشه صاحب خونه رو اذیت نکنیم
یه خاطره از فردا

یه خاطره از فردا

اگه شما هم در این مهمانی شرکت کردید من رو هم دعا کنید، فقط یادمون باشه صاحب خونه رو اذیت نکنیم

دریا_شعر:روزبه بمانی_آهنگساز:افکاری_خواننده:احسان خواجه امیری

من اینجوری نمی تونم / یه سدی بین قلب ماست
تو باید غرق شی در من / بفهمی کی دلش دریاست

من اینجوری نمی تونم / تو پای من نمی شینی
تورو اینقدر بخشیدم / بزرگیمو نمی بینی

همیشه مقصدم بودی / کجا با تو سفر کردم؟
چقدر تنها برم دریا / چقدر تنهایی برگردم؟

من اینجوری دلم خوش نیست / شبم با ترس هم مرزه
بهشت هم اونورش باشه / به این برزخ نمی ارزه

من اینجوری نمی تونم / تو اینجایی و من تنهام
دارم می میرم از بس که / نگفتم چی ازت می خوام

همیشه مقصدم بودی / کجا با تو سفر کردم؟
چقدر تنها برم دریا / چقدر تنهایی برگردم؟

پشیمانم _ همای...

اگر من ترک ارباب وفا کردم پشیمانم
اگر اینگونه با ساقی جفا کردم پشیمانم
من از عمری که با زاهد فنا کردم
من از جوری که در راه خدا کردم پشیمانم

من امشب گوشه میخانه می مانم
که داد از ساغر و پیمانه بستانم

به هر جا پا گذارم کینه ها بینم
هزاران چهره در آیینه ها بینم
چه جایی خوشتر از میخانه بگزینم
من اینجا مست و حیرانم

من امشب گوشه میخانه می مانم
که داد از ساغر و پیمانه بستانم

در اینجا هر که در دل باوری دارد
در اینجا هر غمی خنیاگری دارد
که در میخانه حتی دشمنت با خود
به جای دشنه دستش ساغری دارد

من امشب گوشه میخانه می مانم
که داد از ساغر و پیمانه بستانم

در اینجا جز به کوی یار راهی نیست
در اینجا جز مهین دلدار شاهی نیست
در اینجا پادشاه عاشقان ساقیست
که او هم گاهگاهی هست گاهی نیست
در اینجا خون مردم خفته در خم نیست
در اینجا چهره آزادگی گم نیست
در اینجا تخت شاهی دوش مردم نیست

به نام عشق می خوانم
من امشب گوشه میخانه می مانم

نامه _ شعر:حافظ _ خواننده و آهنگ ساز:محسن نامجو

از خون دل نوشتم نزدیکِ دوست نامه
اِنّی رأیتُ دَهراً مِن هجرکَ القیامة
معنی: دنیا را از رفتن‌ت، مثل قیامت دیدم

دارم من از فراق‌ش در دیده صد علامت
لَیسَتْ دُموعُ عَینی هذا لَنَا العَلامة؟
معنی: آیا اشک‌های چشم من نشانی از مهجوری ما نیست؟

عاشق شو ار نه روزی، کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود، از کارگاه هستی

هر چند کازمودم، از وی نبود سودم
مَن جرّب المُجرّب حَلّت بهِ النَّدامه
معنی: پشیمانی به کسی می‌رسد که آزموده را، دوباره بیازماید

گفتم ملامت آید، گر گِرد دوست گردم
واللهِ ما رأینا حُبّاً بِلا مَلامة
معنی: به خدا ما عشقی بدون ملامت و سرزنش ندیدیم

عاشق شو ار نه روزی، کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود، از کارگاه هستی

پرسیدم از طبیبی، احوال دوست، گفتا:
«فی بُعدها عذابٌ، فی قُربها السلامة»
معنی: در دوری از او عذاب، و در نزدیکی او سلامت نهفته است

حافظ چو طالب آمد، جامی به جان شیرین
حتی یَذوق مِنهُ کاساً مِنَ الکَرامة
معنی: تا با دادن جان، جامی از کرامت عشق بچشد

عاشق شو ار نه روزی، کاری جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود، از کارگاه هستی

گر اوفتد به دستم آن میوه‌ی رسیده
باز آ که توبه کردیم از گفته و شنیده

روزی کرشمه‌ای کن ای یار برگزیده
یاران چه چاره سازم با این دل رمیده؟

شمشاد خوش‌خرام‌ش در ناز پروریده
چون قطره‌های شبنم بر برگ گل چکیده

وان رفتن خوش‌ش بین وان گام آرمیده
صد ماه‌رو ز رشک‌ش، جیب قصب دریده
جَیب: گریبان، قَصَب: پارچه‌ی نازک کتانی

دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده

اینم لینک دانلود آهنگ:
http://www.bestmusic20.com/5198-Mohsen-Namjoo---Nameh

این حقم نیست

با همیم اما این رسیدن نیست

اون که دنیامه عاشق من نیست

با همیم اما پیش هم سردیم

این یه تسکینه این که هم دردیم

این حقم نیست این همه تنهایی وقتی تو اینجایی وقتی میبینی بریدم

این حقم نیست حق من که یه عمر با تو بودم اما با تو روز خوش ندیدم

تو یه شب میری قلب تو دریاست

بر نمیگردی چون دلت اون جاست

خیلی اشوبی خیلی درگیری

خیلی معلومه که داری میری

این حقم نیست این همه تنهایی وقتی تو اینجایی وقتی میبینی بریدم

این حقم نیست حق من که یه عمر با تو بودم اما با تو روز خوش ندیدم

پرواز_» ترانه سرا:شایان جعفرنژاد آهنگساز و خوانند:سیاوش قمیشی

من و تو دو تا پرنده تو قفس زندونی بودیم
جای پر زدن نداشتیم ولی آسمونی بودیم

ابر و بارونو میدیدیم اما دنیامون قفس بود
چشم به دوردستا نداشتیم همینم واسه ما بس بود

اما یک روز اونایی که ما رو با هم دوست نداشتن
تو رو پر دادن و جاتم یه دونه آینه گذاشتن

منِ خوش باور ساده فکر میکردم روبرومی
گاهی اشتباه میکردم من کدومم تو کدومی!
با تو زندگی میکردم قفس تنگ و سیاهو
عشق تو از خاطرم برد عشق پر زدن تا ماهُ

اما یک روز بادِ وحشی رویاهامو با خودش برد
قفس افتاد و شکستُ آینه افتاد و تَرَک خورد

تازه فهمیدم دروغ بود دنیایی که ساخته بودم
دردم از اینه که عمری خودمو نشناخته بودم

تو تو آسمونا بودی با پرنده های آزاد
منِ تن خسته رو حتی یکدفعه یادت نیفتاد

حالا این قفس شکسته راهِ آسمون شده باز
اما تو قفس نشستم دیگه یادم رفته پرواز

مه آلود...

الان ای کاش نزدیک تو بودم/تو این راه مه آلود شمالی
با این آهنگ دارم دیوونه میشم/پر از بغضم فقط جای تو خالی
ما با هم تا حالا دریا نرفتیم /از اون خونه از این دنیای خودخواه
تورو شاید یه روزی قرض کردم/به اندازه ی یک سفر کوتاه
میخوام تو آینه ها بهتر از این شم/نگاه من نوازشم بلد نیست
به خاطر تو التماس کردم/با لب هایی که خواهشم بلد نیست
میخوام محکم نگه دارمت این بار/تو که باعث دل تنگیم میشی
بلایی به سر خودم میارم/که تو چشمای من تسلیم میشی
تو مغروری نمیذاری بفهمم/که احساست به من تغییر کرده
دلت از آخرین باری که دیدم/توی آغوش سردم گیر کرده
چه خوبه پیرهن منو بپوشی/بهم تکیه کنی تا خسته میشی
تا بارون بند بیاد بمونی پیشم/تو اینجوری به من وابسته میشی
میخوام تو آینه ها بهتر از این شم/نگاه من نوازشم بلد نیست
به خاطر تو التماس کردم/با لب هایی که خواهشم بلد نیست
میخوام محکم نگه دارمت این بار/تو که باعث دل تنگیم میشی
بلایی به سر خودم میارم/که تو چشمای من تسلیم میشی

بوی باران تازه _مرتضی کیوان

نکند موسم سفر باشد
ساربان خفته و بی خبر باشد

بوی باران تازه می آید ، بوی باران تازه می آید
نکند بوی چشم تر باشد ، نکند بوی چشم تر باشد

سخنی از وفا شنیده نشد ، سخنی از وفا شنیده نشد
نکند گوش خلق کر باشد ، نکند گوش خلق کر باشد

نکند عشق در برابر عقل ، نکند عشق در برابر عقل
دست از پای درازتر باشد ، دست از پای درازتر باشد

نکند پرده چون فرو افتد ، نکند پرده چون فرو افتد
داستان ، داستان زر باشد

زیر این نیم کاسه های قشنگ ، زیر این نیم کاسه های قشنگ
نکند کاسه ی دگر باشد ، نکند کاسه ی دگر باشد

نکند آن که درس دین می داد ، نکند آن که درس دین می داد
از خدا ، پاک بی خبر باشد

هم چو سرو ، ایستادن در این باغ
نکند پاسخش تبر باشد

نور کیوان ، نور کیوان در آسمان شب
نکند پوچ و بی ثمر باشد

هوایی شدی...

بعد از 8ماه...
  

 

من برعکس همه پشت خنده هام غمه
تو برعکس منی شادی و غمگین میزنی
ولی تو فوقش آخرش میگی کلاه رفته سرش
باشه کلاه رفته سرم ولی تو رو از رو میبرم
خطو نشون کشیدم که خدایی نکرده دیدم
چشام دیگه تو رو نبینه آره دوری دوستی همینه
خاطرت هنوز عزیزه ولی از فکری که مریضه
بهتره دوری باشه نه که یه عشق زوری باشه

هوایی شدی خواستی که قلبمو دورش کنی
دل تو دلت نبود بزنی ذوقمو کورش کنی
کار از کار گذشته دیگه نمیشه به رو نیارم
با بدو خوب تو ساختم ولی نه دیگه کشش ندارم
تو بر عکس منی زیر حرفات میزنی
من به موقش یه کمی آره فوقش یه کمی
یه کمی کلاه رفته سرم وقتی بودی دورو برم
یه کمی کلاه رفته سرم ولی تو رو از رو میبرم
تو انگار تو نبردی ببین چه گردو خاکی کردی
عشق تو عینه درده آخ الهی برنگرده
حسی بهم نداشتی روزو شب واسم نذاشتی
تو ظاهر عشق و دوستی ولی دروغای زیر پوستی
هوایی شدی خواستی که قلبمو دورش کنی
دل تو دلت نبود بزنی ذوقمو کورش کنی
کار از کار گذشته دیگه نمیشه به رو نیارم
با بدو خوب تو ساختم ولی نه دیگه کشش ندارم 
  
 
 

درد شخصی _ افشین مقدم

با تمام وجود غمگینم مثله وقتی که زن نمی سازه
مثله وقتی که دوست می میره
مثله وقتی که تیم می بازه
با تمام وجود غمگینم ، مثله اوقات تلخ تنهایی
فکر کردن به سکس با رویا
شرم احساس زود ارضایی
با تمام وجود غمگینم ، لوله تریاک زیر این تخته
دست و پاهامو با طناب نبند
ترک اعتیاد واقعا سخته
با تمام وجود غمگینم
مرگ جزیی از آرزوم شده
بهتره شعرمو شروع کنم
باز سیگار من تموم شده
با تمام وجود غمگینم
با تمام وجود غمگینم
با تمام وجود غمگینم شادی ام مال سال ها قبله
چشم باز ایستاده می خوابم
مثله اسبی که توی اصطبله
با تمام وجود غمگینم
کشورم نفت به جهان میده
شهرونداش مثله سربازن
همه چی بوی پادگان میده
با تمام وجود غمگینم ، تشنه ام مثله فیل بی خرطوم
رو سرابم دقیق شه چشمام
عاج من خرد می شه با باتوم
با تمام وجود غمگینم
با تمام وجود غمگینم

با تمام وجود غمگینم
حق آزادی انتزاعی شد
وای،هفتاد میلیون مثله من
درد شخصی اجتماعی شد

آدما...

آدما از آدما زود سیر میشن

آدما از عشق هم دلگیر میشن

آدما رو عشقشون پا میذارن

آدما آدمو تنها میذارن

منو دیگه نمیخوای خوب میدونم

تو کتاب دلت اینو میخونم

منو دیگه نمیخوای خوب میدونم

تو کتاب دلت اینو میخونم

یادته اون عشق رسوا یادته

اون همه دیوونگی ها یادته

تو میگفتی که گناه مقدسه

اول و آخر هر عشق هوسه

آدما آخ آدمای روزگار

چی میمونه از شما با یادگار

آدما آخ آدمای روزگار

چی میمونه از شما با یادگار

دیگه از بگو مگو خسته شدم

من از اون قلب دو رو خسته شدم

نمیخوای بمونی توی این خونه

چشم تو دنبال چشمای اونه

همه ی حرفای تو یک بهونست

اون جهنمی که میگن این خونست

همه ی حرفای تو یک بهونست

اون جهنمی که میگن این خونست

همه ی حرفای تو یک بهونست

اون جهنمی که میگن این خونست

همه ی حرفای تو یک بهونست

اون جهنمی که میگن این خونست