نکند موسم سفر باشد
ساربان خفته و بی خبر باشد
بوی باران تازه می آید ، بوی باران تازه می آید
نکند بوی چشم تر باشد ، نکند بوی چشم تر باشد
سخنی از وفا شنیده نشد ، سخنی از وفا شنیده نشد
نکند گوش خلق کر باشد ، نکند گوش خلق کر باشد
نکند عشق در برابر عقل ، نکند عشق در برابر عقل
دست از پای درازتر باشد ، دست از پای درازتر باشد
نکند پرده چون فرو افتد ، نکند پرده چون فرو افتد
داستان ، داستان زر باشد
زیر این نیم کاسه های قشنگ ، زیر این نیم کاسه های قشنگ
نکند کاسه ی دگر باشد ، نکند کاسه ی دگر باشد
نکند آن که درس دین می داد ، نکند آن که درس دین می داد
از خدا ، پاک بی خبر باشد
هم چو سرو ، ایستادن در این باغ
نکند پاسخش تبر باشد
نور کیوان ، نور کیوان در آسمان شب
نکند پوچ و بی ثمر باشد
آخ آخ آخ
حرف دل من بود.................................
عاشق همای با این حرفهای تلخ و حقیقیشم....
نکند آن که درس دین میداد از خدا پاک بیخبر باشد.....
بوی باران تازه میاید...نکند بوی چشم تر باشد.....
عاشق این دو عبارتم......
اگرچه که خدا نکنه اونی که بهت درس دین میداده کسی باشه که تو دوسش داشته باشی.............این دیگه زهره ماره.............
دنیای ما پر از فریبه....پر از ریاست....پر از دروغه.....
من باورمو نسبت به خیلی از آدما از دست دادم
خیلی از ادمارو دیگه باور ندارم....
هرچقد ادم درکش از دنیا بیشتر میشه همونقدم اعتماد و اطمینانش از آدما کمتر میشه......
یه شعر گفتم دیروز در همین مورد.....
البته حال شمارو درک میکنم
برید به این پست من....
http://azjensebaranam.blogsky.com/1391/09/29/post-168/
شعر جالبیه
میان همهمه برگ های خشک پاییز فقط توماندی که هنوز از بهار لبریزی
روزهای آخر پاییزت پر از خش خش آرزوهای قشنگ
یلدا مبارک