یه خاطره از فردا

یه خاطره از فردا

اگه شما هم در این مهمانی شرکت کردید من رو هم دعا کنید، فقط یادمون باشه صاحب خونه رو اذیت نکنیم
یه خاطره از فردا

یه خاطره از فردا

اگه شما هم در این مهمانی شرکت کردید من رو هم دعا کنید، فقط یادمون باشه صاحب خونه رو اذیت نکنیم

بخشیدن گناه +۱۳

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

رنجی به نام دختر بودن

گویا هنوز در جامعه ما:

دختر بودن یعنی کله قند و لی لی لی لی..........

دختر بودن یعنی الگوی خیاطی وسط مجله های درپیت

دختر بودن یعنی همونی باشی که مادر وخاله وعمه ت هستن

دختر بودن یعنی " دخترو رو چه به رانندگی؟ " تو باید چرخ خیاطی برونی!

دختر بودن یعنی " شنیدی شوهر سیمین واسش یه سرویس طلا خریده 12 میلیون؟"

دختر بودن یعنی باید فیلم مورد علاقه تو ول کنی پاشی چایی بریزی

دختربودن یعنی نخواستن و خواسته شدن

دختر بودن یعنی حق هر چیزی رو فقط وقتی داری که تو عقدنامه نوشته باشه

دختر بودن یعنی "چه معنی داره عکس گذاشتی تو پروفالیت؟ (حتی باحجاب!)

دختر بودن یعنی " به بابات گفتی؟" داداشت راضیه؟! ناراحت نمیشن؟! رئیس اداره چی؟!!!

دختربودن یعنی " برو تو ، دم در وای نستا"

دختر بودن یعنی تو گرما لباست 4 متر و نیم پارچه ببره که مردان به گناه نیفتن!

دختر بودن یعنی " تا حالا کجا بودی ؟"

دختر بودن یعنی "کجا داری میری؟"

دختر بودن یعنی " تو نمیخواد بری اونجا ، من خودم میرم "

دختر بودن یعنی "کی بود بهت زنگ زد؟! با کی حرف میزدی؟" گوشیتو بده ببینم!

دختر بودن یعنی اجازه گرفتن واسه هرچی ، حتی نفس کشیدن !

 
دختر بودن یعنی بگی: "کاشکی منم پسر بودم !!!!!!!!!!!!!!!!"(پاک کردن صورت مسئله و بزرگترین توهین به خودت)

دختر بودن یعنی بگی: "تو مردی میتونی اما من که....!"

دختر بودن یعنی " خیلی خودسر شدی"(ترجمه: خجالت نمیکشی از مغز و سر خودت استفاده میکنی؟!!!)

دختر بودن یعنی سوار دوچرخه میشی؟ بگیریدش!!! اما اصلآ ناراحت نباش چون اجازه داری ترک موتور شوهرت بشینی! ! !

دختر بودن یعنی مجرم بودن (کافیه دست داده باشی به یک پسر پس ارتباط نامشروع داشتی که حد(شلاق) داره ! گرچه ممکنه این دنیا لو نرفته باشی اما اون دنیا حتمآ مجازات میشی ! ! !

دختر بودن یعنی "خوب به سلامتی لیسانس هم که گرفتی دیگه باید شوهرت بدیم"



دختر بودن یعنی سالها بشین تا شاید یه روز یه سبیل کلفت بیاد زنگ درخونتونو بزنه و ببرتت ایشالآ خوشبخت میشی ننه !

دختر بودن یعنی 30 سالت شده هنوز داری میگی :"ایشالا وقتی رفتم سر خونه زندگیم... !" یکی نیست بگه بابا زندگی تو 30 ساله شروع شده تا حالا چه گلی به سر خودت زدی؟ چه لذتی از زندگی بردی؟ حتمآ باید بشینی تا یکی دیگه بیاد تورو خوشبخت کنه؟! ! !

دختر بودن یعنی بر بدن خود حقی قائل نبودن! یعنی پرورش اندام برای استفاده یک نفر دیگر! یعنی سوء تغذیه برای مانکن شدن!

دختر بودن یعنی یه مرد چند میلیون ازت بگیره و دماغتو قصابی کنه تا یه مرد دیگه خوشش بیاد البته اگه در این راه شهید نشی!

و در مقابل سالها پز دماغ پهن و زشت شوهرتو بدی و بگی وای چقدر مردونه اس دماغش! هیچ کاری لازم نداره!


دختر بودن یعنی خواستگاره از بابات میپرسه: خوب حاجی حالاجنسو ازبچگی واسم آکبند نگه داشتی ایشالا؟! خط و خش که نداره ها؟!!! لازمه ببرم معاینه فنی؟!!! و بابات میگه برو حالشو ببر خیالت تخت! مورد داشت پس بیار جنس بد بیخ ریش صاحبش !

دختر بودن یعنی آنچنان شستشوی مغزی بشی که به مصادیق ظلمی که بهت شده افتخار هم بکنی ؟؟ 


دختر بودن یعنی توهم نجابت اینترنتی!!! با نذاشتن عکس!!!

دختر بودن یعنی از شوهرت متنفری اما شبها تمکین و تمکین! ! !

دختر بودن یعنی بگی: "بیچاره داداشم معلوم نیست زن گرفته یا شوهر کرده !" (نتیجه: ته دلت خودت هم قبول نداری که حقوق مساوی با مرد داری!

دختر بودن یعنی متوجه نیستی داری به بدبختیهات دامن میزنی وقتی میگی: "واه واه دختره رو ببین چه لباسی پوشیده خجالت هم خوب چیزیه! ! "
بداغ ای دختر گل و پسر سوگل
دختر بودن یعنی داف بودن البته داف بی گاف!

دختر بودن یعنی ضعیفه بودن ! و دائم به دنبال سایه بالا سر (همون آقابالاسر) گشتن

دختر بودن یعنی شوهرت تو خیابون با یه بنده خدا درگیر میشه و با فحاشی میگه: مگه نمییبینی صاحاب داره! و تو قند تو دلت آب میشه از اینهمه صاحاب داشتن! ! !

دختر بودن یعنی دیه تو ***** ((لااله الاالله)) !!!
دختر بودن یعنی گاهی تخفیف مجازاتت از سنگسار به اعدام! ! !

برو حالشو ببیر دیگه چی میخوای از این اجتماع دختررررررررررررر؟!!!



و در نهایت دختر بودن یعنی اگر این مقاله رو یک زن نوشته بود با خیال راحت در موردش فکر میکردی اما الان از من میپرسی: آقا حالا شما خودتون واقعآ به این حرفا عقیده دارین؟!!!!
(ترجمه: بابا این مردها همشون....)
یعنی حتی در تصورت هم به وجود چنین افرادی با شک نگاه میکنی!اما انتظار داری در واقعیت وجود داشته باشند!!کاش این دل نوشته تلنگری باشه واسه اون دسته از دخترها و مادران آینده که هنوز نمیدونن چقدر توانایی تغییر این واقعیتهای تلخ اجتماعی رو دارن .حتی اگر فقط یک دختر مونده باشه که هنوز حقوق انسانی خودش رو نمیشناسه و نوشته من بتونه کمترین اثری بر او داشته باشه من به مقصودم رسییده ام.
 
فراموش نکنیم:تا حقی برای خودتون قائل نباشین کسی به شما حق نمیده

پَ نه پَ 12

دوستم اومده صاف رفته نشست رو بالشم! میگم:راحتی‌؟ میگه: بلند شم یعنی‌! 

میگم: پـَـَـ نَ پـَـَـــ بشین قالب باسنت شه یه موقع گم شدی واسه تشخیص هویت ازش استفاده کنیم 

 رفتم مغازه دارو سوسک کش خریدم . میگم بریزم زمین اینو؟ 

یارو میگه: پَـــ نَ پَـــ صبح ظهر شب با یه لیوان آب بده سوسکه بخوره 

دارم فیلم میبینم ... زنه توش بیکینی پوشیده...

مامانم اومده میگه فیلم خارجیه؟

پَـــ نَ پَـــ مختار نامست یه چند قسمتش تو سواحل انتالیا فیلمبرداری شده 

 دارم سبزی خورد می کنم ... دستم بریده ... میگم مامان چسب داری؟

میگه دستتو بریدی؟!

پَـــ نَ پَــــ می خوام کارم تموم شد دوباره سبزیارو بچسبونم! 

 به دوستم زنگ زدم میگم ماشینم روشن نمیشه میگه استارت میزنی روشن نمیشه؟میگم پَـــ نَ پَــــ وقتی ازش خواهش میکنم روشن نمیشه 

 

و این داستان ادامه دارد...

پَ نه پَ 11

داریم راه میریم با دوستام پام پیچ خورده،خوردم زمین میگه کمک می‌خوای؟میگم پـَـ نَ پـَـ شماها خودتونو نجات بدین من اینجا میمونم مقاومت می‌کنم بریییید برییییییید 

 دختره میگه اگه من برم خارج تو با یه دختر دیگه ای دوست میشی؟ دراز کشیده بودم لب استخر ... دوستم میگه آفتاب می گیری؟

پَـــ نَ پَـــ میرم تو اتاقم خودمو حبس می کنم رو دیوارشم می نویسم: شاید این جمعه بیاید ... شاید 

پَـــ نَ پَـــ با خورشید مسابقه گذاشتیم، هر کی دیرتر بخنده برندس 

 

رفته بودیم مکه یه پیر مرد که کاروانه ما بود مثلا میخواست سر صحبت باز کنه مخمون به کار بگیره ازم پرسید پسرم واسه زیارت خدا اومدی؟... 

  گفتم پَــ نَ پَـــ ...اومدم کارایه انتقالیه امام رضارو ردیف کنم بیاد اینجا 

 

ساعت 7 صبح داییم به گوشیم زنگ زده برداشتم میگم: بــــــــله!؟

میگه اِ خواب بودی؟

پـَـَـ نَ پـَـَــــ سر صبحی صدامو شکل داریوش کردم حال کنی!

دکتر علی شریعتی

دکتر شریعتی میگه :
ما با سه چیز خوشبخت میشم.
۱-تجربه از دیروز
۲-استفاده از امروز
۳-امید به فردا
اما ما با سه چیز زندگیمون رو نابود میکنیم
۱-حسرت ِ دیروز
۲-اتلاف ِ امروز
۳-ترس از فردای ِنیومده!

وهمچنین یه جای دیگه میگه:

انسان بودن یعنی اینکه وقتی باکسی مشتاقانه کوهی را بالارفتی،
اما روی قله احساس کردی که از او بی نیاز شده ای
یادت نرود که آن پایین چقدر به او نیاز داشتی... 

 

ممنون از زهره

تو را آرزو نخواهم کرد

 

 

تو را آرزو نخواهم کرد، هیچ وقت!....................

تو را لحظه ای خواهم پذیرفت که.................


خودت بیایی،..........................

                                    با دل خود، ....................

                                                                         نه با آرزوی من 

 

با تشکر از شادی

فردا...

 

 

فردا اگر از راه نمی آمد 

من تا ابد کنار تو می ماندم 

من تا ابد ترانه عشقم را 

در آفتاب عشق تو میخواندم

هوشمندانه احمق باشید!

ملانصرالدین هر روز در بازار گدایی می کرد.
مردم با نیرنگی ، حماقت او را دست می انداختند. دو سکه (یکی طلا و دیگری نقره) به او نشان می دادند ؛ اما ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد!
این داستان را در تمام منطقه پخش شد. هر روز، گروهی زن و مرد می آمدند و دو سکه به او شان می دادند و ملانصرالین همشه سکه نقره را انتخاب می کرد.
تا این که مرد مهربانی از دیدن این صحنه ناراحت شد... در گوشه ی میدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند، سکه طلا را بردار! این جوری هم پول بیشتری گیرت می آید و هم دیگر دستت نمی اندازند.
ملا نصرالدین پاسخ داد: ظاهراً حق با شماست. اما اگر سکه طلا را بردارم ، دیگر پول به من نمی دهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آنهایم . شما


نمی دانید تا به حال با این کلک چه قدر پول گیر آورده ام!

نتیجه:


"اگر کاری که می کنی هوشمندانه باشد ، هیچ اشکالی ندارد که تو را احمق بدانند..." 

 

با تشکر از شقایق مدیر محترم بولاگ   

http://bikaranegi.blogsky.com/

چند طنز کوچیک از رو بی کاری

حکایت موسی به زبان لُری: وچون موسی در گریز از فرعون به نیل رسید خداوند فرمود موسا واسا. اما موسا نواسا! خداوند فرمود موسا هو نیله خیلی قیله (گوده) واسا! اما موسا نواسا! و چنین بودکه نیل را فرمان آمد ای نیل تو واسا موسا لره وانیسه!! 

 

برادران یوسف را پرسیدند زمانی که یوسف را در چاه انداختیت چه گفت؟گفتند:گفت شلپ!!!