عشقی بزرگ یا خواندن کتابی بزرگ

دریا دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:26 http://azjensebaranam.blogsky.com

محشر بود....

از بزرگان بود دیگه....

ابوعدنان چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 16:19 http://abooadnan.blogsky.com

دوتا شون سختن
لطفا راه سوم پیشنهادکن

راه سوم اینه که خودت رو اصلاح کنی

من منم... شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 23:35

جالب بود.....
عشق بزرگ که نیاز داره خودت بزرگ باشی....
وکتاب بزرگم که گرونه...
نتیجه میگیرم که تغییر خوب نیست

الان دقیقاً تو کدومی

ببین برای من عشق بزرگ اتفاق افتاد و قدرش رو ندونستم و ...
عشقی که یک بار بودو من رو تغییر و با رفتنش باز هم منو تغییر داد
وقتی که اومد خیلی چشمم رو باز کرد
وقتی رفت بیشتر اخلاق بدم رو ترک کردم(اخلاق هایی که اون دوست نداشت مثل سیگار)

و من از کتاب بزرگ هم الگو گرفتم
قرآن بزرگترین کتابی بود که من خوندم
باز هم مرسی که به من سر زدی

من منم... دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 22:12

میدونی چیه من معتقدم آدم هر چیزیوکه بخواد میتونه بدست بیاره حالا اگه الان نتونستی مشکل از خودته که نخواستی....
تو اگه میخواستی از ته قلبت الان عشقت پیشت بود....
عشق انسانو تغییر میده اما بستگی داره تو قدرشو بدونی یا نه....
نمیدونم چرا عشقتو از دست دادی اما امیدوارم دوباره بهش برسی دوست خوبم...

عزیزم من این بود که یه اشتباه و یه سوء تفاهم پیش اومد

این وسط یک نفر به قول خودش اومد درستش کنه ولی خوب با حرفاش بدتر کرد یعنی اگه این لطفو در حق من نمیکردش شاید الان هنوز پیش هم بودیم
من انقدر دوستش دارم که تا به امروز هر روز از رفتنش روز شماری میکنم برای برگشتش
تا به امروز64روز گذشته و هنوز برنگشته
باز هم ممنونم از تو دوست خوبم

من منم... پنج‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:43

نمیدونم چی باید بگم منم کشیدم لحظه های دوری رو....
تو این لحظه ها هیچ چیز و هیچ کس جز خودش آرومت نمیکنه...
فقط میتونم بگم برای بدست اووردنش بجنگ که مثل من نشی....
اون الان ازدواج کرده...
خبر عروسیشو بهم داد خشکم زد اما هیچی نتونستم بگم....

نمیدونم
من که به هر درو دیواری دارم میزنم ولی بدتر میشه که بهتر نمیشه

فعلا وایستادم و دارم از دور نگاه میکنم و حسرتِ روز های رفته رو میخورم

من منم... شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:02

چقدر سخته این لحظات انتظار...
براش آرزوی خوشبختی کن....
ایشالله درست میشه توکلتو از دست نده....
من که از دستش دادم اما امیدوارم تو بهش برسی

من یک آدمِ روانی هستم که دومیش خودمم
در صورتی که0.5% امید داشته باشم باز هم امیدوار میمونم

الان من0.5% امید دارم که برگرده برای همین هنوز اونقدر لِه نشدم

من منم... یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 15:52

کاش عشق منم برمیگشت...
میدونی روز قبل از عروسیش چی بهم گفت؟؟؟؟
گفت دوست دارم وتو بهترینی وهیچ وقت فراموشت نمیکنم گریه کردو گفت اما ....
خیلی سخته رفتنش.
من هنوز لحظه به لحظه به فکرشم
اما فقط میتونم از دور نظاره گر زندگیش باشمو حسرتشو بخورم قبطه بخورم که کاش من جای شریک زندگیش بودم...
کاش اغوشش سهم من بود
خیلیا اومدن خواستن جاشو بگیرن اما حتی یه لحظه نتونستن توقلبم جای اون باشن
امیدوارم تو هیچ وقت به این جا که من هستم نرسی...

من منم... پنج‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 14:17

عشقت برگشت؟؟

هه
سوالِ بعدی
نع

man manam شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 22:56

khasti adrese vebamo mizaram barat bebini halamo....
bikhiyal khodam besozam behtare....
man asheghe kasi hastam ke alan vase yeki dige ,sahme man azash khaterate...
kheyli sakhte kheyliiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii
in akharin nazari ke barat mizaram...
dge mozahemet nemisham...
bara eshgham 2a kon ke shad bashe shayad baba shode bashe kheyli bache dost dasht....
omidvaram be eshghet beresi....