یه خاطره از فردا

یه خاطره از فردا

اگه شما هم در این مهمانی شرکت کردید من رو هم دعا کنید، فقط یادمون باشه صاحب خونه رو اذیت نکنیم
یه خاطره از فردا

یه خاطره از فردا

اگه شما هم در این مهمانی شرکت کردید من رو هم دعا کنید، فقط یادمون باشه صاحب خونه رو اذیت نکنیم

حسودی

تو سینه این دل من میخواد آتیش بگیره
مونده سر دوراهی چه راهی پیش بگیره
یکی حالا پیدا شده قدر اونو میدونه
رگ خواب یار منو رقیب من میدونه
یکی حالا پیدا شده قدر اونو میدونه
رگ خواب یار منو رقیب من میدونه

وای دارم آتیش میگیرم
دیگه از غصه و غم
دلم میخواد بمیرم
وای اگه برگرده پیشم
براش پروانه میشم
ازش جدا نمیشم
نمی تونه مرغ دلم از حسودی بخونه
نمی دونه روی کدوم شاخه باید بمونه

اگه یه روز ببینم کسی براش میمیره
حسودی رو میاره دلم آتیش میگیره
میترسم حرفای خوبی توی گوشش بخونه
میترسم اون تا به سحر تو خلوتش بمونه
وای دارم آتیش میگیرم
دیگه از غصه و غم
دلم میخواد بمیرم
وای اگه برگرده پیشم
براش پروانه میشم
ازش جدا نمیشم
یکی حالا پیدا شده قدر اونو میدونه
رگ خواب یار منو رقیب من میدونه
یکی حالا پیدا شده قدر اونو میدونه
رگ خواب یار منو رقیب من میدونه


شاعر : ایرج رزمجو

آهنگ ساز و تنظیم : پرویز مقصودی

خواننده : داریوش اقبالی

نظرات 5 + ارسال نظر
دریا جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 16:40 http://azjensebaranam.blogsky.com

زیبا بود
ولی دیگه چرا دلنوشته نمیذارید
فقط شعر؟
در ضمن سلام
و اینکه من بلاگو حذف نکردم
آدرسو تغییر دادم
azjensebaranam.blogsky.com

سلام دریا جان
خیلی درگیرم

شعر هایی که به روزگارم میخوره رو دارم میزارک

شروع کردم به یه دلنوشته
دل نوشته ای که تهش یه رومان در میاد ازش
اگه کارش به اون جایی برسه که لازم به چاپ بشه

به دوستانی که تهیه میکننش تصمیم دارم این شعر ها(آهنگ ها)تقدیم کنم(هدیه)
چهل فصل میشه
البته فصل که چه عرض کنم بیشتر ماهِ(داستان سرگذشت یک عاشق در چهل رو هستش دیگه...)

چون واقعا این شعر ها هستن که روح میدن با این کار

من منم... جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 16:34

سلام...
شعرت خیلی قشنگ بود...
بعضی وقتا ادما تو زندگیشون کسایی رو از دست میدن که بعدا میفهمن کی بودن...
بعدا میگن کاش وقتی بود کاش وقتی بود وهزاران کاش
بعداقدرشونو میدونن وقتی که دیگه مال اونا نیست....
اونوقت میشینن حسرت نبودنشونو میخورن اما غافل از اینکه اون دیگه بر نمیگرده....
تو تجربش کردی؟؟؟؟
امیدوارم هیچ وقت تجربش نکنی...
دوست خوبم شعرت خیلی قشنگ بود....

دریا شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 14:47 http://azjensebaranam.blogsky.com

omidvaram ke khub az ab dar biyad
vaghean kare khubiye
yani afarin dare
tabrik migam
va gae ruzi chap beshe khodam avalin nafari hastam ke bekharamesh
moafagh bashid

دریا پنج‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:02 http://azjensebaranam.blogsky.com

سلام محسن جان
وبلاگت فقط شده شعر و ...
پس کو دلنوشته هات....؟
دیگه عین قبل نیستا اینجا؟
حال و هوای قبلو نداره....
خوب آخه این شعرهارو که همه بلدن....درسته قشنگن ها اما چیزی از شما به ما نمیگن که...
دوبارهعین قبل بنویس....
البته میدونم مینویسید....اما اینجا هم بنویسید.............................

سلام
چشم دریا جان
چشم
ولی باید دل نوشته باشه نه فقط نوشته
یه چیزی میزارم ولی فقط برای خنده...

ایشالله از چند روز دیگه دوباره شروع میکنم

باز مرسی که سر میزنی

دریا پنج‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 19:13 http://azjensebaranam.blogsky.com

درسته...
اما امیدوارم که زود زود عین قبل اینجا گرم و صمیمی بشه...

مرسی
ایشالله
تو که هستی همیشه اینجا گرمِ گرمِ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد