یه خاطره از فردا

یه خاطره از فردا

اگه شما هم در این مهمانی شرکت کردید من رو هم دعا کنید، فقط یادمون باشه صاحب خونه رو اذیت نکنیم
یه خاطره از فردا

یه خاطره از فردا

اگه شما هم در این مهمانی شرکت کردید من رو هم دعا کنید، فقط یادمون باشه صاحب خونه رو اذیت نکنیم

تصور کنیم که زن و شوهر هستیم

یک خانم خوشگل و یک آقاهه که سوار قطاری به مقصدی خیلی دور شده بودند، بعد از حرکت قطار متوجه شدند که در این کوپه درجه یک که تختخواب دار هم می باشد، با هم تنها هستند و هیچ مسافر دیگری وارد کوپه نخواهد شد. ساعت ها سفر در سکوت محض گذشت و مرد مشغول مطالعه و زن مشغول بافتنی بافتن بود. شب که وقت خواب رسید، خانم تخت طبقه بالا و آقاهه تخت طبقه پایین را اشغال کردند. اما مدتی نگذشته بود که خانم از طبقه بالا، دولا شد و آقاهه را صدا زد و گفت: ببخشید! میشه یه لطفی در حق من بفرمایید؟

- خواهش میکنم!

- من خیلی سردمه. میشه از مهماندار قطار برای من یک پتوی اضافی بگیرید؟

مرد جواب داد : من یه پیشنهاد بهتر دارم!

زن : چه پیشنهادی؟

مرد: فقط برای همین امشب، تصور کنیم که زن و شوهر هستیم.

زن ریزخندی کرد و با شیطنت گفت: چه اشکال داره، موافقم!

- قبول؟

- قبول

مرد گفت: خب، حالا مثل بچه آدم خودت پاشو، برو از مهموندار پتو بگیر. یه لیوان چائی هم برای من بیار. دیگه هم مزاحم من نشو.!!! :lol: :lol:

خخخخخخخخخخخخخخ

نظرات 2 + ارسال نظر
دریا سه‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 23:09 http://azjensebaran.blogsky.com

mehdi چهارشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:57 http://pesarsistan.blogsky.com

خوووووووووووف بید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد