یه خاطره از فردا

یه خاطره از فردا

اگه شما هم در این مهمانی شرکت کردید من رو هم دعا کنید، فقط یادمون باشه صاحب خونه رو اذیت نکنیم
یه خاطره از فردا

یه خاطره از فردا

اگه شما هم در این مهمانی شرکت کردید من رو هم دعا کنید، فقط یادمون باشه صاحب خونه رو اذیت نکنیم

تلنگر مولانا

molana.jpg 

(در ابتداء باید عرض کنم عکس فوق یکی از شاهکار خط فارسی هست، تمام اثر با قلم کار شده) 

 

نه مرادم نه مریدم ،

نه پیامم نه کلامم،
نه سلامم نه علیکم،
نه سپیدم نه سیاهم.
نه چنانم که تو گویی،
نه چنینم که تو خوانی ونه آن گونه که گفتند و شنیدی.
نه سمائم،
نه زمینم،
 
نه به زنجیر کسی بسته و نه برده‌ی دینم
نه سرابم،
نه برای دل تنهایی تو جام شرابم،
نه گرفتار و اسیرم،
نه حقیرم،
نه فرستاده پیرم،
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
 
نه جهنم، نه بهشتم
 
چنین است سرشتم
این سخن را من از امروز نه‌ گفتم،
نه‌ نوشتم،
بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم.
 
 
 
حقیقت نه به رنگ است و نه بو،
نه به های است و نه هو،
نه به این است و نه او،
نه به جام است و سبو...
گر به این نقطه رسیدی به تو سر بسته و در پرده بگویم،
تا کسی نشنود آن راز گهربار جهان را،
آنچه گفتند و سرودند تو آنی ...
خود تو جان جهانی،
گر نهانی و عیانی،
تو همانی که همه عمر به دنبال خودت نعره زنانی
تو ندانی
که خود آن نقطه عشقی
تو اسرار نهانی
 
همه جا تو
 
نه یک جای ،
 
نه یک پای،
 
همه‌ای
 
با همه‌ای
 
همهمه‌ای
 
تو سکوتی
 
تو خود باغ بهشتی.
 
تو به خود آمده از فلسفه‌ی چون و چرایی،
 
به‌ تو سوگند که این راز شنیدی و
 
نترسیدی و بیدار شدی،
 
در همه افلاک بزرگی،
 
نه که جزئی ،
 
نه چون آب در اندام سبوئی،
 
خود اوئی،
 
به‌خود آی
 
تا بدرخانه‌ی متروک هرکس ننشینی
 
و به‌ جز روشنی شعشعه‌ی پرتو خود
 
هیچ نبینی
 
و گل وصل بچینی
 
به‌خودآ...
نظرات 1 + ارسال نظر
زهره دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 13:13

مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییییی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد