ناهارشان را بسته بندی کرد، آنها را به مدرسه برد
به خانه برگشت و لباسها را برای بردن به خشکشویی برداشت
آنها را به خشکشویی داد و به بانک رفت تا حساب پس انداز باز کند
به خواروبار فروشی رفت
سپس خریدهایش را به خانه برد
قبضها و صورتحسابها را پرداخت کرد و مانده حسابها را در دفتر خرج بررسی کرد
ساعت دقیقا 1 شد
با عجله تختها را مرتب کرد
لباس ها را شست
جاروبرقی کشید، گردگیری کرد و کف آشپزخانه را جارو و طی کشید
به سرعت رفت به مدرسه تا بچه ها را بردارد و در راه خانه با هم بحث کردند
شیر و کیک برایشان ریخت
بچه ها را سازماندهی کرد تا تکالیفشان را انجام دهند
سپس میز اتو را برداشت و در حین تماشای تلویزیون لباس ها را اتو زد
ساعت 4:30 بعدازظهر
سیب زمینیها را پوست کند و سبزی ها را برای درست کردن سالاد شست
گوشت قل قلی درست کرد و لوبیاهای تازه را برای شام آماده کرد
بعد از شام
آشپزخانه را تمیز کرد و ماشین ظرفشویی را روشن کرد .
لباسها را تا کرد، بچه ها را حمام کرد و آنها را خواباند
ساعت 9 شب
او بسیار خسته بود و با اینکه هنوز همه کارهای روزانه اش تمام نشده بود به تختخواب رفت تا عشق بازی کند
صبح روز بعد
او بیدار شد و سریع کنار تختش زانو زد و گفت:
خدایا! من نمیدانستم که به چه چیزی داشتم می اندیشیدم. من خیلی اشتباه کردم که به خانه ماندن همسرم حسودی می کردم. خواهش میکنم، آه، آه، لطفا بیا قرارمان را برگردانیم. آمین
خداوند با حکمت بیکرانش پاسخ داد:
میدانم که اکنون درس خود را آموختی و من خوشحال خواهم شد که همه چیز را به روال گذشته اش بازگردانم. اما تو باید 9 ماه صبر کنی چرا که دیشب باردار شدی
با تشکر از امیر مسجدی عزیز
لطفا نظرات قشنگتون از ما دریغ نکنید
این نشون میده زنه عجب بی جنبه بوده که فقط یه شب جای مرده بوده نتونسته جلوی خودشو بگیره همون شب اول کارو تموم کرده!!!!