یه خاطره از فردا

یه خاطره از فردا

اگه شما هم در این مهمانی شرکت کردید من رو هم دعا کنید، فقط یادمون باشه صاحب خونه رو اذیت نکنیم
یه خاطره از فردا

یه خاطره از فردا

اگه شما هم در این مهمانی شرکت کردید من رو هم دعا کنید، فقط یادمون باشه صاحب خونه رو اذیت نکنیم

پَ نه پَ

ازم میپرسه: اگه یه موقعیت بهتری برات جور شه منو ول میکنی؟ میگم: پَ نه پَ لگد به بختم میزنم بات میمونم تا تو یه موقعیت بهتر برات جور شه منو بپیچونی
 
  شب جمعه داشتم خرماخیرات میکردم ... یاروخورده میگه فاتحه بخونم؟
پَ نه پَ الهه ناز بخون
 
  رفتیم دکتر زنان دکتره میپرسه ... بچتون لگد هم میزنه
پَ نه پَ فحش خوار مادر میده !
 
رو در اتاقم علامت « ورود ممنوع » زدم. رفیقم اومده تو، میگه اینو زدی که کسی نیاد تووو؟
پَ نه پَ زدم که کسی جلو در پارک نکنه ... !
 
رفتم سوپر مارکت میگم یه نوشابه بزرگ بده ... میگه یعنی خانواده باشه ؟!
پَ نه پَ مجردم بود اشکالی نداره ... فقط محجوب باشه ... اهل نماز و روزه   
 
این داستان ادامه دارد...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد